جدول جو
جدول جو

معنی نمره انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

نمره انداختن
(غُصْ صَ / صِ اَ دَ)
ظاهر شدن نمره در جعبه ای که متصل به زنگ اخبار است و نمودار اطاق یا میزی است که از آنجا پیشخدمت را احضار کرده اند، در کنتور آب و برق و تلفن، چرخیدن صفحه ای که نمره هائی بر آن ثبت است و تعیین کردن مقدار آب یا برق مصرف شده یا تعداد دفعاتی که با تلفن مکالمه شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غُ بَ تَ)
نظر انداختن. نظر کردن. عنایت و التفات کردن:
مکن چو شمع به یک خانه نور خود را صرف
چو آفتاب به هر روزنی نگاه انداز.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عِ بَ تَ)
دیدن. افکندن نگاه. (ناظم الاطباء). نگاه کردن. تماشا کردن:
نور هر دو چشم نتوان فرق کرد
چون که در نورش نظر انداخت مرد.
مولوی.
نظر به روی تو انداختن حرامش باد
که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد.
سعدی.
نظر به روی تو صاحبدلی نیندازد
که بی دلش نکند چشمهای فتانت.
سعدی.
، توجه کردن. نگریستن. التفات کردن:
تو خود به صحبت امثال ما نپردازی
نظر به حال پریشان ما نیندازی.
سعدی.
به حسن خال و بناگوش اگر نگاه کنی
نظر تو باقد و بالای خود نیندازی.
سعدی.
، تأمل کردن. فکر کردن. دقت کردن: گفتم بیندیشم و دی و دوش در این بودم و هر چند نظر انداختم صواب نمی بینم. (تاریخ بیهقی ص 259)
لغت نامه دهخدا
سفره چیدن، سفره پهن کردن، سفره گستردن، چیدن غذا (درسفره) ، مراسم نذر و نیاز برپا کردن، سفره نذری انداختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
رمي الرّمح
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
Spear
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
بھونکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
ขว้าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
לזרוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
槍を投げる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
창을 던지다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
ছুড়ে ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
भोंकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
кидати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
метать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
mızrak atmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی